سخنانی از جنس دلتنگی

پیرمرد همسایه آلزایمر دارد، دیروز خیلی سرش شلوغ بود، تازه یادش رفت بیدار شود. درد دل باخدا, سخنان اموزنده من عادت ندارم دردم را به همه بگویم! ! بنابراین آن را زیر صورت خندانم دفن کردم. تا همه فکر کنند من هیچ درد و رنجی ندارم، مثل مادر بیسوادی که دلش برای پسرش تنگ شده اما بلد نیست شماره او را بگیرد. درد دل باخدا, سخنان اموزنده گنجشک خندید که من هر روز بدون پول به او دانه می ریزم. گریه کردم چون حتی خودش هم فکر می کند مرا به خاطر سادگی ام دوست دارد. انسان های بزرگ دو قلب دارند: قلبی که درد می کند و پنهان می شود و قلبی که می خندد. و واضح است. دستان کوچک درد دل باخدا, سخنان اموزنده تقریبا به زور به شیشه های کامیون حاجی می رسد و التماس می کند: آقا. آقا “جمله” میخری؟ و حاجی بی خیال تسبیح دانه درشت خود را می چرخاند و برای عورت ارباب «دعا» می کند. پسری با پاهای برهنه زیر برف ایستاده بود و به ویترین مغازه نگاه می کرد. او را در حال عبور دید، به مغازه برد و لباس و کفشش را خرید و به او گفت: مواظب خودت باش. پسر از او پرسید: ببخشید خانم، شما خدا هستید؟ زن لبخندی زد و پاسخ داد: نه، من فقط یک بنده خدا هستم.پسر گفت: میدونستم باهاش ​​رابطه داری! درد دل باخدا, سخنان اموزنده تنهایی ام را در “نقاشی هایم” پنهان می کنم. در “قلب” آرزوی خود را پنهان می کنم. در “سکوت” ناگفته هایم را پنهان می کنم. راحت می خندد! به راحتی فرسوده می شود! قلب من. از دیوارهای کاهی فرود بیایید! !!آسان می افتد!به راحتی می شکند!به راحتی می میرد!خون مادر برایش خیلی شیرین است،اما همیشه برای ما فریاد می زند.درد دل باخدا, سخنان اموزندهاشک های مادر،مروارید در پوسته چشم ها،دکترها گفته اند آب مروارید! چشمان مادر حرف دارد؛ مثل اینکه زیرنویس فارسی داره دستش رو نوازش میکنم داستان داره دستاش   5 پسرش گرسنه میدوه سمت یخچال در یخچال رو باز میکنه عرق شرم روی پیشونیش مینشینه پدرش ، پسر می داند، نزدیک می شود و بطری آب را می گیرد. کمی آب در لیوان می ریزد و صدایش را بلند می کند: «خیلی تشنه بودم» پدر می داند پسر کوچکش چقدر بزرگ شده است.در یک گروه پیرمردی درخواست سلام کرد و گفت: برای سلام کردن شما دو بوسه می کنم! بعد همگی خندیدند و پرسیدند: حالا بگو آن دو بوسه کدامند؟! فرمود: اول بوسه است. که مادر روی گونه نوزاد تازه متولد شده می دهد.» و کودک نمی فهمد! درد دل باخدا, سخنان اموزنده دوم بوسه ای است که فرزند مرده بر گونه مادر می زند و مادر متوجه نمی شود.درد دل باخدا, سخنان اموزنده.
بیشتر بخوانید:  عشق موسی مندلسون و دختر زیبا

مطلب پیشنهادی

دلنوشته های دلنشین

دلنوشته های زیبا ﺩﺭ ﮐﺎﻓﻪ ﮐﻨﺞ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﻫﻢ ﺧﻮﺏ ﺷﺪ ﻗﻬﻮﻩ ﻣﺎﻥ ﺭﺍ …